ازدواج (ادبی)ازدواج صنعتی است که در وسط نظم یا نثر کلماتی به هم نزدیک و پیوسته آورده میشود که حرف رَوی (یعنی حرف اصلی آخر آنها) یکی باشد که به آن تضمین المزدوج نیز میگویند. ۱ - ازدواجازدواج صنعتی است که در وسط نظم یا نثر کلماتی به هم نزدیک و پیوسته آورده میشود که حرف رَوی (یعنی حرف اصلی آخر آنها) یکی باشد که به آن تضمین المزدوج نیز میگویند. [۱]
فنون بلاغت، همایی، جلالالدین؛ تهران، طوس، ۱۳۶۱، چ۲، ص۴۷ و ۴۸.
این صنعت در واقع یکی از فروع سجع متوازی است که برای آن اصطلاح خاصی وضع کردهاند. [۲]
ابدع البدایع، جعفری، حسین؛ تبریز، احرار، ۱۳۷۷، ص۴۷.
۲ - تضمین المزدوجتضمین المزدوج اولین بار در "مدارج البلاغه" دیده میشود و اصطلاح "اعنات القرینه" نیز از ادبای فارسی است. [۳]
عروسان سخن، هوشمند، اسفندیار؛ تهران، قردوس، ۱۳۸۴، چ۲، ص۵۳.
۲.۱ - سخنی از جلالالدین هماییجلالالدین همایی در "فنون بلاغت" میگوید: «بعضی علمای بدیع تضمین المزدوج را با ازدواج دو صنعت شمرده، قسم اول را که کلمات مسجع، وسط جمله کنار هم واقع شده باشد، ازدواج و قسم دوم را که سجعهای دیگر جمله است و محض زینتبخشی بیشتر کلام آورده میشود، "تضمین المزدوج" میگویند». [۴]
فنون بلاغت، همایی، جلالالدین؛ تهران، طوس، ۱۳۶۱، چ۲، ص۴۸.
۳ - شروط رعایت حرف "روی"بهطور کلی در تضمین، رعایت حرف "روی" در آن شرط ضروری به شمار میآید که به دو صورت ظاهر میشود: ۱. به صورت جناس؛ ۲. به صورت سجع متوازی و مطرف؛ مثل "رفیق و شفیق" "جفا و قفا" که جناس دارند و همچنین "سیرت و عادت" که سجع متوازی دارند که پهلو به پهلو و یا نزدیک هم بیاید؛ اما ازدواج یعنی از پی هم آوردن واژههای مسجع و متجانس و متناسب. در ازدواج یکی بودن حرف رَوی شرط نیست: (قال الله تعالی: و جئتک من سبأ بنبأ یقین.) [۵]
بدیع، وحیدیان کامکار، تقی؛ تهران، سمت، ۱۳۸۳، ص۴۵.
۳.۱ - نمونه«فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمتکاری دولت و طاعتداری حضرت موصوف." [۶]
حدائقالسحر و دقائقالشعر، وطواط، رشیدالدین؛ مصحح: عباس اقبال، تهران، کتابخانهی سنایی، ۱۳۶۲، ص۲۸.
۳.۲ - توضیحدر این مثال همانطور که دیده میشود، کلماتی که سجع اصلی بر آن مبتنی شده، دو کلمه "معروف و موصوف" است که این همان صنعت "سجع" است؛ ولی سجعی که در سایر کلمات کنار هم آورده شده است و محض زیباتر کردن کلام آمده است، "تضمین المزدوج" گویند: "سیرت و عادت"، "گزیده و پسندیده"، "خدمتکاری و طاعتداری"، "دولت و حضرت.» ۳.۳ - نمونهای از شاهنامهاینک نمونه زیبایی از شاهنامه میآوریم: همه تا در آز رفته فراز ••• به کس بر نشد این در راز باز در این جای رفتن نه جای درنگ ••• بر اسب فناگر کشد مرگ تنگ نخفت و برآسود از روزگار ••• چران و چمان رخش در مرغزار سواران ترکان تنی هفت هشت ••• بر آن دشت نخجیر گه برگذشت که از شیر و دیو و نهنگ و پلنگ ••• نترسی و هستی چنین تیز چنگ ۳.۴ - نمونههایی از نثر گلستانـــ «بخت بلندت یار بود و چشم بختت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته، پرورده، جهاندیده، آرمیده، گرم و سرد چشیده، نیک و بد آزموده.» ـــ «شیطان با مخلصان بر نمیآید و سلطان با مفلسان.» ۴ - پانویس
۵ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله « ازدواج (تضمین المزدوج اعنات القرینه)»، تاریخ بازیابی ۹۹/۰۴/۲۵. |